صفحه نخست
ولادت امام خوبی ها،حضرت رضا علیه السلام
روز ولادت تو غزل آفریده شد
مفعول و فاعلات و فعل آفریده شد
پلکی زدی و معجزهای را رقم زدی
از برق چشمانت زحل آفریده شد
از شهد غنچه لب پر خنده شما
در چشمه بهشت عسل آفریده شد
نسل به نسل؛ شکر خدا عاشق توایم
این عشق پاک از روز ازل آفریده شد
ولادت حضرت علی بن موسیالرضا (ع) تبریک و تهنیت باد
سلطانی و ما رعیت ملک تو رضاییم
همواره در این سلطنتت جمله گداییم
کی تحفهی شاهانه به پابوس تو گیریم
ما منتظر تذکره کرب و بلاییم
میلاد با سعادت امام هشتم شیعیان مبارک باد
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیدهای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
میلاد نور ولادت امام رضا (ع) مبارک باد
بر روی رضا شمس امامت صلوات
بر شافع ما روز قیامت صلوات
در شام ولادتش که شادند همه
بفرست بر این روح کرامت صلوات
ولادت امام رضا (ع) مبارک
خاک پای زائر شاه خراسان میشوم
یا رضا میگویم و آیینه بندان میشوم
هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم
همچو موسی سائل دستان پادشاه میشوم
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام خجسته باد
ایت الله بهجت
🖍 آیت الله بهجت (ره) :
✍️ خوب است انسان در هر کار #خیری که پیش میآید و میتواند آن را انجام دهد، #فرصت را #مغتنم بشمارد و خود را از آن #محروم ننماید...
👌زیرا فردای #قیامت به هر یک از آنها شدیداً #محتاج خواهیم شد.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۶۳
درس اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 زود قضاوت نکنیم!
✍️خانم معلمی تعریف میکرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم پدر و مادرها هم دعوت بودند. موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد. بچهها هم سرود را میخواندند و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. با خود گفتم چرا این بچه این کار رو میکنه، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمیفهمید به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟ اخراجش میکنم. مادر این دختر هم که نزدیک من بود بسیار پرشور میخندید و کف میزد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم اینکار را میکردم!! گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟! خواستم بکشمش پایین که گفت: خانم معلّم صبر کنید بذارید مادرم متوجه نشه، خودم توضیح میدم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولالهاست همین که این حرفها را زد انگار مرا برق گرفت، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دخترم! فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش میرفت و برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند.
حدیث روز
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«باید دختران را [در دادن هدایا] بر پسران مقدم بدارید؛ زیرا هر کس دخترش را خوشحال کند، مانند آن است که برده ای از نسل اسماعیل را آزاد ساخته است»
📚مفاتیح الحیاة ص ۲۵۱
مراسم ترحیم روحانی مبارز
مراسم ترحیم روحانی مبارز، عالم عامل، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدمدنی ناشرالاسلام گنابادی با
حضورگسترده مردم قدرشناس شهرستان وشهرهای اطراف خراسان بزرگ طلاب وروحانیون، مسئولان نهادهاوادارات، درمصلای امام خمینی(ره)